آبنبات تلخ فصل دوم Part:57

لارا : دیدم صدای جیغ و داد میاد همش تقصیر منه اونام مثل مامانم و بابام افتادن به جون هم فکر کردم از جهنم خلاص شدم اما اونجا بهشت بوده و جهنم اصلی اینجاست
سوبین ؛ هق هق بسه لطفآ(با هق هق)
هانی: تمومش کنین
ته و کوک هردو نفس نفس میزدن
هانی : سوبین زخم های تهیونگ با تو کوک با من
سوبین : باش
زخم های هردو رو تمیز کردن
ته : من میرم
کوک : کجا
ته : پیش لارا
کوک: سرش داد نکش اون سختی های زیادی کشیده ته لطفا
ته : باشه
تق تق
لارا ؛ ب.....بیا......ت....تو
ته : سلام
لارا ؛ تویی
ته ؛ چرا گریه میکنی
لارا : (گریه )
ته ؛ باشه باشه گریه نکن
ته : لارا رو بغل میکنه و میزاره رو تخت و خودشم میره تو تخت و لارا رو بغل میکنه و اروم سرشو نوازش میکنه
ته : ببخشید سرت داد کشیدم
لارا : اشکال نداره فقط تو نیستی که سرم داد میکشی
ته : کی جز من جرئت کرده سرت داد بکشه
لارا : مامان و بابام همیشه دعوا میکردن و منو ازیت میکردن کتکم میزدن ولی مامانم یکم دوسم داشت ازم دفاع می‌کرد اما یه بار مامانم زیر کتکای بابام دوم نیاورد و مرد
ته ؛ ببخشید نتونستم خودمو کنترل کنم
لارا : بلند میشه و روبه رو تهیونگ میشه تهیونگ بلند میشه و همون شکلی میشینه
لارا : تو از من خوشت نمیاد
ته : کی گفته
لارا : رفتارت
ته : هرجور دوس داری فکر کن بلند میشه میره ولی قبل رفتن میگه
ته : فردا آماده شو میری مدرسه جدیدت
لارا،: اما
ته ؛ باهات خوب بودم نزار سگ شم
دیدگاه ها (۱)

آبنبات تلخ

آبنبات تلخ

آبنبات تلخ

سلامعشقای دلم با تاخیر عیدتون رو تبریک میگم شما بهترین کسایی...

آبنبات تلخ

آبنبات تلخ

آبنبات تلخ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط